فهرست مطالب

راهبرد - پیاپی 60 (پاییز 1390)

فصلنامه راهبرد
پیاپی 60 (پاییز 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/06/27
  • تعداد عناوین: 10
|
  • علاءالدین بروجردی، سلمان انصاری زاده، مهرداد کرمی صفحات 7-27
    اتحادیه اروپا بزرگ ترین واردکننده نفت و گاز دنیا با حدود 29 درصد از کل واردات انرژی دنیا، شدیدا تحت تاثیر تغییرات بازار انرژی است. در همین حال افزایش روزافزون قیمت های نفت به واسطه ورود بازیگران جدید به حوزه انرژی باعث شده است تا نیاز به طراحی استراتژی های نوین امنیتی و خارجی مشترک در زمینه انرژی به وضوح عیان گردد. به دلیل وابستگی به واردات انرژی از روسیه (که 27 درصد از بازار انرژی اتحادیه اروپا را در اختیار دارد) و بی ثباتی سیاسی و ناامنی کشورهای حوزه خلیج فارس، اتحادیه اروپا در پی اتخاذ سیاست های نوینی در زمینه امنیت انرژی و پی ریزی استراتژی های پایدار برای تامین مطمئن انرژی در آینده است. با فروپاشی شوروی، جمهوری های جدید به ویژه جمهوری های حوزه خزر که برخوردار از ذخایر انرژی هستند، با جلب توجه اتحادیه اروپا و دولت های بزرگ موجب شدند سرمایه گذاری های وسیع در زمینه کشف و استخراج و انتقال نفت در این منطقه صورت گیرد. هدف مقاله حاضر، مطالعه استراتژی های نوین امنیت تامین انرژی در سیاست های آتی انرژی اتحادیه اروپا با توجه به منابع موجود در کشورهای حوزه دریای خزر می باشد. با توجه به موضوع امنیت انرژی، ویژگی های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی انرژی در حوزه دریای خزر، شرایط حاکم بر روابط اتحادیه اروپا با کشورهای این حوزه و نیز بازیگران عمده حاضر در این منطقه، این سؤال پیش می آید که گرایش اتحادیه اروپا به منابع حوزه دریای خزر چه نقشی در تامین امنیت انرژی برای کشورهای اروپایی دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای ذخایر انرژی حوزه خزر اهمیت ویژه ای قائل است و بدین سبب تلاش فراوانی برای همکاری های اقتصادی و تجاری گسترده با این منطقه می نماید.
    کلیدواژگان: اتحادیه اروپا، ژئواکونومی دریای خزر، امنیت انرژی، آسیای مرکزی و قفقاز
  • محمدحسن خانی، علی بغیری صفحات 29-52
    جنگ و امنیت از کلیدیترین مفاهیم مشترک در ادبیات روابط بین الملل و مطالعات استراتژیک به شمار میروند. بررسی نسبت میان این دو همواره یکی از اصلی ترین دغدغه های پژوهشگران هر دو حوزه مطالعاتی بوده است. کدام جنگ ها در عرصه بین الملل امنیت زا و کدام ها امنیت زدا هستند؟ این سؤالی است که مقاله حاضر سعی دارد تا با ارائه یک الگو که برگرفته از مفروضات نظریه سازه انگاری است، به آن پاسخ دهد. در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل نگرش این نظریه به مسئله «امنیت» و «جنگ»، ر ابطه این دو در عرصه بین الملل در قالب الگویی نوآورانه پرداخته می شود. در این الگوی ماتریسی با در نظر گرفتن اجماع ارزشی در منطقه و عرصه بین الملل می توانیم میزان امنیت زایی یا امنیت زدایی جنگ را برای هر یک از طرفین به دست آوریم. در پایان، جنگ ایران عراق به عنوان یک مطالعه موردی برای تبیین کاربرد حالات این الگو مورد بررسی قرار می گیرد. در این مقاله نشان داده می شود که رابطه ای مستقیم و معنادار میان چگونگی تلقی بازیگران عرصه بین المللی از امنیت زا یا امنیت زدا بودن جنگ ها، از جمله جنگ ایران و عراق، با نحوه عکس العمل آنها و نیز انتخاب آنها در نحوه همیاری وجود دارد.
    کلیدواژگان: جنگ، امنیت، همیاری، سازه انگاری، نظام بین الملل
  • اصغر افتخاری، مهدی نادری باب اناری، حسین میسمی صفحات 53-80
    رویکردهای مختلفی نسبت به امنیت در جامعه علمی و عملیاتی ما وجود دارد که هریک از این رویکردها، وجوه متفاوتی از امنیت را مورد کندوکاو قرار می دهند. سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 شمسی، استلزامات خاص امنیتی مهمی را پیش رو و در خود نهفته دارد. این مقاله با اتخاذ رویکردی چندجانبه به مقوله امنیت تلاش می کند تا ابعاد امنیتی سند چشم انداز را مورد شناسایی و تحلیل قرار دهد. در این پژوهش، ابعاد امنیتی سند چشم انداز در پنج رهیافت فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی، زیست محیطی و نظامی به همراه چالش ها و فرصت ها تحلیل شده است. مفروض مقاله مبتنی بر این نکته است که باتوجه به جایگاه کنونی ایران در منطقه آسیای جنوب غرب، تحقق سند چشم انداز مستلزم نگاهی چندجانبه به مقوله امنیت است و غفلت از هریک از جنبه های امنیتی به معنای نادیده گرفتن بخشی از سند با توجه به واقعیت های موجود و در نتیجه توسعه ناپایدار است.
    کلیدواژگان: جمهوری اسلامی ایران، سند چشم انداز، امنیت فرهنگی، امنیت اقتصادی، امنیت نظامی، امنیت اخلاقی، امنیت زیست محیطی
  • عباسعلی رهبر، روح الله اسلامی، فاطمه ذوالفقاریان صفحات 81-112
    مشارکت سیاسی در مورد سوژه های انسانی به کار می رود که قصد دارند عرصه قدرت را با تحولاتی رو به رو سازند که از وضعیت های نامطلوب به سمت مطلوب تغییر یابد. اولین اصل مشارکت سیاسی انگاره های فرهنگی است که منجر به ممکن گردیدن این فرایند می گردد. این گونه از کنشگری در بازی های قدرت بستگی بسیار زیادی به سازه ها و ساختارهای جمعی دارد که خود را در فرهنگ سیاسی هر کشور بازتاب می دهند. این نوشتار در پی آن می باشد تا با نقد و گذر از الگوهای دوگانه انگار جامعه شناسی سیاسی از جمله کارکردگرایی، زبان شناسی روان کاوی، ساختارگرایی و الگوهای تک خطی، الگویی تئوریک برای بررسی فرهنگ سیاسی مشارکتی در ایران ارائه نماید. مدل تحلیل خود را بر اساس جهان رویکردهای انتقادی، ارتباطی و زیست های سه گانه اسلامی، ایرانی و غربی انتخاب کرده ایم و با فرمول های سیاستگذاری به صورت تجویزی در پایان نوشتار نشان خواهیم داد که در چه صورتی این سه جهان زیست امکان مشارکت سیاسی را فراهم می کند و در چه صورتی تبدیل به انفعال و استبداد در عرصه سیاسی می شود.
    کلیدواژگان: جهان زیست، مشارکت سیاسی، جمهوری اسلامی ایران
  • محمدباقر حشمت زاده صفحات 113-140
    در سپتامبر 1960، نمایندگان دولت های ایران، عراق، کویت، عربستان و ونزوئلا در بغداد گرد هم آمدند تا برای جلوگیری از کاهش مجدد و مستمر قیمت های اعلان شده نفت توسط کمپانی های بزرگ صاحب امتیاز چاره اندیشی نمایند. این نشست منشاء تشکیل سازمان کشور های صادرکننده نفت (اوپک) گردید که هم اکنون نیم قرن از عمر آن می گذرد. تاسیس این سازمان عکس العملی سیاسی به محرکی اقتصادی بود، زیرا طی چند دهه درآمد نفتی برای این کشورها تبدیل به مهم ترین منبع قدرت، مشروعیت و موجودیت شده بود. نمایندگان دولت های عضو به عنوان کارگزارانی سیاسی، درباره سقف تولید نفت سازمان و سهمیه اعضا تصمیم گیری می کنند و از این طریق روی قیمت یک کالای اقتصادی بسیار حیاتی بین المللی اثر می گذارند. از آنجا که مصرف نفت و انرژی از مؤلفه های اساسی تولید ثروت می باشد و ثروت و اقتصاد نیز به نوبه خود شرط لازم برای تولید قدرت و امنیت هستند، بین نفت، ثروت، قدرت، امنیت و سیاست پیوندی اساسی وجود دارد. اوپک با ظرفیت های عظیمی که در جهان از لحاظ میزان ذخایر، تولید، صادرات و ظرفیت مازاد نفت دارد، طی پنجاه سال تبدیل به یکی از مهم ترین سازمان های مؤثر در اقتصاد سیاسی بین المللی شده است و ساختار و کارکردش در اقتصاد و سیاست در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی تاثیر دارد. در این نوشتار چگونگی و چرایی تعامل این سازمان با متغیرهای سیاسی و بین المللی، با رویکرد اقتصاد سیاسی بین المللی و با روش توصیفی- تبیینی مورد بررسی قرار می گیرد. یافته ها و توصیه مهم این کنکاش چنین است که عملکرد بهینه سازمان می بایست تابعی از حفظ فاصله مناسب تصمیمات آن با قدرت و سیاست باشد. بنابراین ارزیابی فرصت ها و تهدیدهای این نسبت در نیم قرن گذشته می تواند یکی از دستمایه های مهم برای تدوین راهبردهای کار آمد در راستای ماندگاری و کارایی اوپک در نیم قرن آینده باشد.
    کلیدواژگان: اوپک، نفت و سیاست، بحران انرژی، خاورمیانه و خلیج فارس، اقتصاد و صنعت نفت
  • مسعود اخوان کاظمی، پروانه عزیزی صفحات 141-168
    اشغال نظامی عراق توسط امریکا پس از حادثه 11 سپتامبر و سقوط رژیم بعث باعث ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی جدیدی در منطقه خاورمیانه پس از فروپاشی نظام دو قطبی شده است. رواج اصطلاحاتی مانند «خاورمیانه جدید» یا «خاورمیانه بزرگ» و تعابیر مشابه دیگر، از شکل گیری نقشه ژئوپلیتیکی نوینی در این منطقه حساس از جهان حکایت دارند. این تحولات زمینه را برای گسترش رقابت میان قدرت های جهانی و منطقه ای برای گسترش حضور و نفوذ در منطقه خاورمیانه و بهره برداری از شرایط نوین و ترتیبات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی جدید فراهم نموده اند. در این میان، خلا استراتژیکی ناشی از سرنگونی صدام در عراق، فرصت مناسبی در اختیار اسراییل قرار داد تا با تمرکز بر منافع و اهداف ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خود و طراحی و اجرای برنامه هایی راهبردی در مناطق شمالی عراق نفوذ کرده و این مناطق را که از لحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک از اهمیتی اساسی در استراتژی سیاسی و نظامی اسراییل برخوردار می باشند، به عنوان هارتلند ژئوپلیتیکی خود مد نظر قرار دهد و از این طریق زمینه را برای اجرای طرح های راهبردی خویش که در شعارهایی همچون «اسراییل بزرگ» و یا ایده «از نیل تا فرات» منعکس شده اند، فراهم نماید.
    کلیدواژگان: ژئوپلیتیک، هارتلند، ژئواستراتژی، کردستان عراق، اسراییل
  • سیدعلی طباطبایی صفحات 169-191
    تشکیل سازمان همکاری شانگهای پس از فروپاشی نظام دو قطبی، بیانگر شکل گیری شرایط جدید در سطح نظام بین المللی و در اوراسیاست. روسیه و چین به عنوان دو قدرت بزرگ جهانی در تاسیس این سازمان، هند و پاکستان به عنوان دو قدرت هسته ای جهان، و ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای بالقوه به عنوان اعضای ناظر دارای نگاه های راهبردی به سازمان همکاری شانگهای می باشند. امریکا نیز به عنوان مهم ترین قدرت جهانی نسبت به حضور مهم ترین قدرت های قرن 21 در این سازمان بسیار حساس است و نگاه راهبردی خویش را نسبت به این سازمان دنبال می کند. در این راستا، نگاه راهبردی چین به سازمان همکاری شانگهای بیشتر با رویکرد راهبردی افزایش توان اقتصادی و توان بخشی به ظرفیت ها و توسعه این کشور، نگاه راهبردی روسیه به سازمان همکاری شانگهای بیشتر متاثر از سیاست های راهبردی این کشور در حضور در فضای های پیرامونی و ایجاد توازن در اوراسیا، نگاه راهبردی امریکا به این سازمان در چارچوب سیاست مهار و حفظ توازن قدرت امریکا در سطح بین المللی، نگاه راهبردی هند بیشتر متاثر از افزایش ظرفیت های داخلی و قدرت اقتصادی و رقابت با پاکستان، نگاه راهبردی پاکستان متاثر از فقدان عمق استراتژیک و جستجوی متحدین جدید و رقابت با هند، و نگاه راهبردی ایران به سازمان همکاری شانگهای، همگرایی با قدرت های شرقی در ایجاد توازن در سطح نظام بین المللی می باشد.
    کلیدواژگان: سازمان همکاری شانگهای، چین، روسیه، امریکا، هند، پاکستان، ایران، رویکرد راهبردی، اوراسیا
  • سید محمد اعرابی، نبی الله دهقان صفحات 193-216
    امروزه بسیاری از سازمان ها برای کسب مزیت رقابتی پایدار و بهره وری، از نظام مدیریت راهبردی استفاده می کنند. نهادینه کردن یک نظام مدیریت راهبردی در سازمان ها مستلزم استفاده از روش های مناسب تحقیق می باشد. تحقیق حاضر با هدف تعیین روش های تحقیق در مدیریت راهبردی صورت گرفته است. مورد مطالعه در این تحقیق، تحقیقات انجام شده در حوزه مدیریت راهبردی سطح کلان کشور می باشد. این تحقیق برحسب دستاورد یا نتیجه تحقیق از نوع توسعه ای -کاربردی و از لحاظ هدف تحقیق از نوع اکتشافی و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده یک تحقیق کیفی است. روش این تحقیق از نوع تحقیقات موردی است، لذا فرضیه های تحقیق با استفاده از این متدولوژی مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار جمع آوری داده ها، اسناد و مدارک (نتایج تحقیقات منتشر شده در حوزه مدیریت راهبردی) می باشد که با استفاده از منابع مختلف، داده های لازم جمع آوری و از طریق روش تحلیل مقایسه الگوها، داده ها تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان می دهد که از بین انواع روش های تحقیق، روش تحقیق موردی، اقدام پژوهی و قوم نگاری به ترتیب روش های مناسبی جهت طراحی راهبرد، اجرای راهبرد و کنترل راهبرد می باشد.
    کلیدواژگان: روش تحقیق، راهبرد، مدیریت راهبردی
  • علی مبینی دهکردی صفحات 217-234
    توسعه کمی و کیفی فعالیت های پژوهشی در جوامع دانش بنیان و توسعه یافته و در حال توسعه روندی دائمی و مستمر شده است و تنوع در روش های مختلف پژوهشی نیازمند رویکرد جدیدی از روش ها و مدل های تحقیقاتی می باشد. استفاده از روش های آمیخته و یکپارچه در جهت تسریع تحقق اهداف پژوهشی و ارائه تصویری کامل تر و درکی عمیق تر از پدیده های مورد مطالعه جنبشی نوین در عرصه پژوهش های علمی محسوب می شود که تامین این نیاز پژوهشی از الزامات اساسی پژوهشگران می باشد. در این میان روش های تحقیق آمیخته به عنوان رویکردی از روش های کمی و کیفی موقعیتی را برای پژوهشگران به وجود آورده که بر اساس آن می توانند متدولوژی ها، طرح ها، مدل ها و روش های به کار گرفته شده در یک مطالعه پژوهشی واحد را در کنار هم قرار دهند. این مقاله با توجه به شکل گیری روش های آمیخته و بررسی پارادایم های پژوهشی مدل ها و طرح های روش شناسی، تحقیق آمیخته را به عنوان یک متدولوژی برای مطالعات بین رشته ای بررسی می کند و به توسعه روش ها و طرح های مختلف در مطالعات پژوهشی آمیخته و نحوه تلفیق داده های کمی می پردازد.
    کلیدواژگان: روش تحقیق آمیخته، پارادایم های تحقیق، طرح های آمیخته، مدل های آمیخته
  • اصغر واعظی صفحات 235-253
    عصر روشنگری با تکیه بر عقل خودبنیاد هرگونه پیش داوری را بی اعتبار کرد. روشنگری پیش داوری را منشا خطا و مانع فهم دانست و آن را به پیش داوری های ناشی از مرجعیت و پیش داوری های ناشی از شتابزدگی تقسیم کرد. رومانتیسم اگرچه مانند روشنگری به تضاد میان عقل و مرجعیت باور داشت، اما برخلاف روشنگری، این تضاد را به نفع مرجعیت پایان داد و مبنای اعتبار همه چیز را به سنت که مؤثرترین نوع مرجعیت است برگرداند. گادامر برخلاف روشنگری و رومانتیسم معتقد است نه تنها میان عقل و مرجعیت تعارضی نیست، بلکه مرجعیت خود نتیجه عقل و برخاسته از آن است. او مرجعیت را نه اطاعت کورکورانه، بلکه از جنس معرفت می داند. گادامر علاوه بر این، برای پیش داوری ها نقشی بنیادین در فرایند فهم قائل می شود و پیوند ضروری پیش داوری با خطا را کاملا نادرست ارزیابی می کند.
    کلیدواژگان: پیش داوری، مرجعیت، سنت، عقل، فهم، روشنگری، رومانتیسم، هرمنوتیک
|
  • Alaeddin Boroujerdi, Salman Ansarizadeh, Mehrdad Karami Pages 7-27
    The Europe Union's is the largest importer of oil and gas world accounting for about 29 percent of total energy imports in the world and is, as such, susceptible to fluctuations in energy market. Oil price hikes due to the rise of new energy-rich players have increased the need to formulate new common security and foreign policies. As a result of dependence on the Russian energy imports (which supplies 27 percent of EU’s energy) and political instability in the Persian Gulf, the European Union has had to adopt new policies to ensure energy security and secure energy supply in the future. Following collapse of the former Soviet Union, new republics, especially around Caspian Sea (Central Asia and Caucasus), have been drawing attention from EU and other big powers to their energy reserves. As a result, vast investments have been made in oil exploration, production, and transmission. This paper aims to review new energy security strategies and their position in EU’s future policies with special emphasis on the Caspian energy resources. Given the importance of energy, geopolitical and geoeconomic features of Caspian Sea and conditions reigning EU, the question is what will be the impact of EU’s attention to Caspian energy resources on European countries’ energy security? This study shows that EU’s foreign policy attaches special significance to Caspian Sea energy and European countries are ready to further expand economic and trade ties with Caspian states.
  • Mohammad Hassan Khan, Ali Bogheiry Pages 29-52
    War and security are the most common key concepts in international relations literature and strategic studies. Investigating the relationship between these two has always been a major concern for researchers in both fields. Although a great deal of research has been carried out on both war and security, only few works scrutinize various dimensions of the existing relationship between them. Which wars lead to better security and which ones diminish security in international relations? Which model expounds how various states choose to cooperate with either side of a war? These are basic questions that the present article means to answer through a model derived from theory of Constructivism. It will finally examine the Iran-Iraq war, as a case-study, applying the aforesaid model in a bid to offer better understanding of the war as far as the relationship between war and security is concerned.
  • Asghar Eftekhari, Mehdi Naderi Babanari, Hossein Meisami Pages 53-80
    There are different approaches to security in the Iranian scientific and executive community, each focusing on various aspects of security. The 20-Year Vision Plan of the Islamic Republic of Iran (Perspective 2025) contains important security imperatives. This article identifies and analyzes security dimensions of the Plan by adopting a multilateral approach. Those dimensions have been analyzed through five approaches: cultural, ethical, economic, environmental and military. In addition, related challenges and opportunities are analyzed. The authors assume that given the current situation of Iran in Southwest Asia, achieving the Vision Plan’s goals requires a multilateral approach to security as ignoring security aspects of the Plan would amount to disregard for an important part of the Plan.
  • Abbasali Rahbar, Rouhollah Eslami, Fatemeh Zolfaqarian Pages 81-112
    Political participation is about people who aim to change an undesirable power structure into a desirable one. Cultural image is the first principle of political participation which makes this process possible and greatly depends on collective structures which shape political culture of every country. This paper analyzes dualist models of political sociology including functionalism, psychoanalytical linguistics, structuralism and linear models to come up with a theoretical model to study the culture of political participation in Iran. Our analytical model has been based on critical and communicative approaches as well as Islamic, Iranian and western lifeworlds. Using prescriptive policymaking formulas, we will show how those three kinds of lifeworld pave the way for political participation and in which case, they lead to passivity and dictatorship in politics.
  • Mohammad Baqer Heshmatzadeh Pages 113-140
    Representatives of Iran, Iraq, Kuwait, Saudi Arabia and Venezuela came together in September 1960 to find a way and prevent repeated decline in oil prices announced by big oil companies. The meeting gave birth to Organization of Petroleum Exporting Countries (OPEC) some half a century ago. the organization was a political reaction to an economic stimulus because oil revenues had turned into the most important source of power and legitimacy for oil-rich countries. Representatives of member states make decisions about output ceiling of the organization and members’ quotas, thus determining price of a vital international commodity. Since consumption of oil and energy is a basic component of wealth generation and because wealth and economy are necessary conditions for power and security, there is a fundamental link connecting oil, wealth, power, security and politics. Considering its huge capacities in terms of energy reserves, production, exports, and surplus output capacity, OPEC has turned into one of the most effective organizations in international political economy during the past 50 years. This paper studies interaction between this organization and other political and international variables through an international political economic approach using a descriptive – explanatory method. Findings show that for OPEC decisions to have optimal effect, they should keep a wise distance form power and politics. The same findings also prove that optimal performance of the organization is a function of the distance between its decisions and power and politics. Therefore, assessment of opportunities and threats in the past half a century can provide good grounds for the formulation of efficient strategies to increase efficiency of OPEC in the next half a century.
  • Massoud Akhavan Kazemi, Parvaneh Azizi Pages 141-168
    Military occupation of Iraq following 9/11 terror attacks and the fall of the Baathist regime led to new geopolitical changes in the Middle East subsequent to disintegration of the bipolar world system. Such terms as “New Middle East,” or “Greater Middle East” are telltale signs of geopolitical changes in this sensitive part of the world. The above developments have provided grounds for further rivalry among international and regional powers which aim to increase their clout in the Middle East and make the most of the new geopolitical and geostrategic conditions. Strategic void that followed the fall of Saddam in Iraq provided Israel with a good opportunity to focus on its geopolitical and geostrategic goals and formulate strategic plans for northern parts of Iraq which are of high geopolitical and geoeconomic importance in Israel’s political and military strategy. Thus, Israel sees Iraqi Kurdistan as its geopolitical heartland which can enable it to carry out strategic plans which are reflected by such ideas as “Greater Israel” or “From Nile to Euphrates.”
  • Seyed Ali Tabatabaee Pages 169-191
    Shanghai Cooperation Organization (SCO) was established after the collapse of bipolar world system to herald the establishment of new conditions in international system and Eurasia. Russia and China, as two great world powers spearheading establishment of the organization, India and Pakistan as two nuclear powers, and Iran as a potential regional power and observe member of SCO, follow their own strategic approaches to the Organization. Meanwhile, the United States, as the world’s most powerful country, is very sensitive to membership of 21st century’s most important powers in this organization and follows its own specific approach.China’s strategic approach to SCO aims to invigorate Chinese economy and strengthen its development capacities while Russia’s approach to SCO is more founded on its strategic policy of active presence in surrounding regions and maintaining the balance of power in Eurasia. US approach to the Organization is based on containment policy which aims to keep international balance of power in Washington’s favor. India is trying to increase its domestic capacities and economic power in rivalry with Pakistan while Pakistan’s interest in SCO stems from lack of strategic depth which has prompted Islamabad to find new allies in the face of India. Convergence with eastern powers in a bid to maintain balance in international system is likely to be the main motivation for Iran’s observer membership in SCO.
  • Seyed Mohammad Arab, Nabiallah Dehghan Pages 193-216
    Today, organizations use strategic management to gain sustainable competitive advantages and to boost productivity. Institutionalizing strategic management needs suitable research methods. The present aims to determine suitable research methods in strategic management. Case study presented here focuses on large-scale strategic management studies in Iran. This is a developmental-applied study in terms of research findings; an exploratory study in terms of research goals; and a qualitative study in terms of data used. Documentary method has been used to gather information which has been then analyzed through comparison of data and model. Case study and ethnographic research have been introduced as suitable methods to design, implement and control a strategy.
  • Ali Mobini Dehkordi Pages 217-234
    Qualitative and quantitative development of research activities in knowledge-based developing societies is a continuous process. So, diversification of research methods needs new research methods and models. Using mixed and integrated methods to achieve research goals and a more profound understanding of research subject represents a new movement in the scientific research and meeting this research need is a basic requirement of every research. The mixed method combining qualitative and quantitative approaches has enabled researchers to simultaneously consider methodology, designs, models and methods used in a single research. This paper, first, studies research paradigms and methodology before focusing on mixed research as new methodology of interdisciplinary studies. Moreover, the paper deals with development of different designs and methods in mixed research and explains how qualitative and quantitative data should be combined.
  • Asghar Vaezi Pages 235-253
    The Age of Enlightenment discredited all kinds of prejudice by relying on self-constructed reason. It considered prejudice as a source of error and an obstacle to understanding, dividing it into prejudice of authority and prejudice of over-hastiness. Though believing in the conflict between reason and authority as the Enlightenment did, Romanticism resolved the conflict in favor of authority and reversed the basis for credibility of anything to tradition, which is the most effective kind of authority. In contrast to the Enlightenment and Romanticism, Gadamer is of the opinion that not only there is no contradiction between reason and authority, but also the authority itself is the result of reason. He considers authority not blind obedience, but a form of knowledge. In addition, Gadamer considers a fundamental role for prejudice in the process of understanding, deeming as fully incorrect the necessary connection between prejudice and error.